پرسش نامه افسردگی بک به عنوان یک آزمون نابسته به فرهنگ شناخته شده و ماده های مورد بحث آن اختصاص به محیط اجتماعی ندارد و حتی مخصوص هیچ طبقه اقتصادی یا تحصیلی معینی نیست، این مسأله به سادگی بیانگر آن است که وقتی کسی به عنوان افسرده در این آزمون تشخیص داده شد(نظر به این که او فقیر یا غنی، تحصیل کرده یا کم سواد، و یا … باشد)، آزمون به هر صورت عمق افسردگی او را در خود منعکس می کند. این آزمون همچنین از نوع آزمون های خود سنجی است.
تحقیقات درمورد پرسش نامه افسردگی بک
از هنگام تدوین BDI تا کنون ارزیابی های بسیاری توسط محققان و پژوهشگران در مورد آن صورت گرفته است.
گلدمن و متکاف در سال ۱۹۶۵ به منظور دست یابی به میزان افتراقی افسردگی در میان دو گروه افسرده و سالم به این نتیجه دست یافتند که عدد ۱۷، عدد مناسب افتراق در بین این گروه است. همچنین متکاف برای میزان همبستگی پرسش های بالینی روان پزشکی و پرسش نامه بک به یک نتیجه همبستگی در سطح بالا رسید.
می و همکاران ۱۹۶۹ تأکید کردند که این آزمون از نظر تشخیص دارای روایی بوده و قادر به پیش بینی است. بک، استیر و گاربین( ۱۹۸۸ )، در یک تحلیل سطح بالا از کوشش های مختلف برای تعیین همسانی درونی، ضرایب ۷۳/۰ تا ۹۲/۰ با میانگین ۸۶/۰ را به دست آوردند.
ارزشیابی روایی محتوایی، سازه و افتراقی و نیز تحلیل عاملی عموماً نتایج مطلوبی داشته اند. محتوای ماده های BDI با هم فکری و هم رأی متخصصان بالینی در مورد نشانه های مرضی بیماران افسرده تدوین شده و شش مورد از نه مقوله DSM III برای تشخیص افسردگی نیز در آن گنجانیده شده است(بک و همکاران، ۱۹۶۱).
روایی همزمان با درجه بندیهای بالینی برای بیماران روان پزشکی نشانگر ضرایب همبستگی از متوسط تا بالا و r = 72 Mdn 0/55 – ۰/۹۶ است(بک و همکاران، ۱۹۸۸).
همبستگی این آزمون با مقیاس درجه بندی همیلتون برای افسردگی (۷۳/۰)، مقیاس خودسنجی افسردگی زونگ(۷۶/۰)، و مقیاس افسردگی MMPI (76/0) به دست آمده است(بک و همکاران، ۱۹۸۸).
استیر، بک، براون و برچیک(۱۹۸۷) گزارش کردند که افراد مبتلا به افسردگی عمده در مقایسه با افراد مبتلا به افسرده خویی نمره های نسبتاً بالایی در این آزمون می گیرند. در حالی که دیلی، پیکات، لمپریر، و میروز(۱۹۶۳) نتوانستند تفاوتی بین افسردگی درون زاد، افسردگی رجعتی و افسردگی روان زاد پیدا کنند.
از این آزمون حتی برای افراد تنها( گلد، ۱۹۸۲)، تحت فشار روانی(هامن و میول، ۱۹۸۲) و کسانی که درباره اضطراب خود گزارش داده اند(بیکر و جساب، ۱۹۸۰) استفاده شده است.
به طور کلی پژوهش های تحلیل عاملی نشانگر آن است که BDI یک عامل کلی افسردگی و نیز نگرش منفی نسبت به خود، اختلال عملکرد و اختلال بدنی را اندازه گیری می کند(تاناکا و هوبا، ۱۹۸۴).
واهب زلده (۱۳۵۲) به منظور بررسی چگونگی ارزش تشخیصی این آزمون در موردد بیماران افسرده و افراد سالم در ایران، ارزش تشخیصی آن را مورد تأیی قرار داد. همچنین پرتو (۱۳۵۳) در یک تجقیق تجربی در مورد پراکندگی افسسردگی در میان دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه تهران، نشان داد که این آزمون از اعتبار (روایی) و ثبات (اعتبار) کافی برخوردار است. وی این آزمون را در سال ۱۳۷۰ بر روی جمعیت ایران میزان کرد.
پودات (۱۳۵۷) ضریب همبستگی مثبتی در سطح ۵۶/۰ رابا پرسش نامه کنترل درونی و بیرونی راتر روی گروهی از دانشجویان مرد دانشگاه تهران به دست آورد. چگینی (۱۳۶۱) همبستگی ۵۴/۰ را با مقیاس افسردگی MMPIبه دست آورد.